مشاوره خانواده

ساخت وبلاگ

سلام،من حدود هفت ماه پیش با یه آقا آشنا شدم،همه چیز خوب پیش رفت و ما همدیگرو پسندیدیم،اما وقتی آقا با خونوادش در میان گذاشت،پدرشون به دلیل نا آشنا بودن و غریبه بودن ما مخالفت کردن و راضی نشدن که پا پیش بزارن، طبق گفته خود ایشون،به من علاقه دارن اما چون پدرشون مخالف هست و ایشون هم نمیخوان تو روی پدرشون بایستن دیگه درباره این موضوع نمیخوان با پدر مادرشون صحبت کنن،دو روز هست که با هم قطع ارتباط کردیم،اما من واقعا دلم میخواد که با هم ازدواج کنیم چون خیلی با هم متناسب و جور بودیم، احساس میکنم خیلی دپرس هستم و همش دوست دارم این ارتباط رو از سر بگیرم اما میترسم که بی فایده باشه و بیشتر وابسته بشم و بلاتکلیف
پیشاپیش از راهنماییتون تشکر میکنم

- - , .

مشاوره خانواده...
ما را در سایت مشاوره خانواده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mohavell بازدید : 163 تاريخ : جمعه 30 بهمن 1394 ساعت: 20:09

با سلام
من یک مشکلی دارم که شوهرم دائما برای خانواده خودش در حال خرید کردن است حداقل ماهی یکبار. و اینگونه خانواده هسرم عادت کرده اند و دائما سطح توقعشان بالاتر میرود مثلا یک چیز میخریم میگن فلان چیزم بخرین و من واقعا از این شرایط ناراضی هستم . آخر کادو دادن هم حدو حدد دارد. خوب الن وضعیت مالی ما خوب است چند سال دیگه چی چگونه مشکلم را باشوهرم وخانواد ه ا ش حل کنم

- - , .

مشاوره خانواده...
ما را در سایت مشاوره خانواده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mohavell بازدید : 172 تاريخ : جمعه 30 بهمن 1394 ساعت: 20:09

با عضویت در

کانال تلگرام کانون مشاوران

@kanoonmoshaveran

کدتخفیف: 386Ggf6Fn79

Telegram-for-Android

علاوه بر دریافت مطالب جالب و مفید روانشناسی

از 10% تخفیف مشاوره

در مراکز برتر مشاوره ایران برخوردار شوید.

- - , .

مشاوره خانواده...
ما را در سایت مشاوره خانواده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mohavell بازدید : 176 تاريخ : جمعه 30 بهمن 1394 ساعت: 20:09

با سلام
من یک مشکلی دارم که شوهرم دائما برای خانواده خودش در حال خرید کردن است حداقل ماهی یکبار. و اینگونه خانواده هسرم عادت کرده اند و دائما سطح توقعشان بالاتر میرود مثلا یک چیز میخریم میگن فلان چیزم بخرین و من واقعا از این شرایط ناراضی هستم . آخر کادو دادن هم حدو حدد دارد. خوب الن وضعیت مالی ما خوب است چند سال دیگه چی چگونه مشکلم را باشوهرم وخانواد ه ا ش حل کنم

- - , .

مشاوره خانواده...
ما را در سایت مشاوره خانواده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mohavell بازدید : 158 تاريخ : جمعه 30 بهمن 1394 ساعت: 18:33

من یک دختر 22 ساله هستم.به مردی علاقه پیدا کردم که 10 سال از خودم بزرگتره و تقریبا مرد گوشه گیر و شاید بشه گفت افسرده ای هست(دوسش دارم حسم ترحم نیست مطمئنم )
تقریبا میشه گفت که اون هم به من علاقه داره ،مثلا به خاطر من با دوستش (که دوس پسر سابق من هم بوده )رابطشو بهم زده ، یا وقتی با دوس پسرم رابطه خوبی داشتم بهم میگفت دوست پسرم لیاقتمو نداره و..
وقتی بعد از 2 سال بهش گفتم که دوسش دارم گفت که از همین موضوع می ترسیده (اما نمیدونم چرا)گفت اگر میشد اونم هم میخواست که با من باشه ولی یه سری تجربه ها تو گذشتش داشته که نمی تونه با کسی باشه و من رو مثل ی خواهر دوست داره گفت از آخر رابطه میترسه
بعد از این موضوع یکبار با من خوبه یکبار بد مثلا بلاکم میکنه باز ادم میکنه توی کانال کاری که مدام عکساشو میذاشت اونجا و…
نمیدونم باید چکار کنم

- - , .

مشاوره خانواده...
ما را در سایت مشاوره خانواده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mohavell بازدید : 168 تاريخ : جمعه 30 بهمن 1394 ساعت: 18:33

با عضویت در

کانال تلگرام کانون مشاوران

@kanoonmoshaveran

کدتخفیف: 386Ggf6Fn79

Telegram-for-Android

علاوه بر دریافت مطالب جالب و مفید روانشناسی

از 10% تخفیف مشاوره

در مراکز برتر مشاوره ایران برخوردار شوید.

- - , .

مشاوره خانواده...
ما را در سایت مشاوره خانواده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mohavell بازدید : 173 تاريخ : جمعه 30 بهمن 1394 ساعت: 15:35

با سلام خدمت راهنمایه عزیز
بنده در ابتدای سخنانم خدمت تان عرض کرد “خلاصه میگویم”یعنی واقعا خلاصه گفتم.به دلیل مشکلات و مثائلی که برایم پیش آمده و بیکاری و دخالت خانواده ها و همه اینها بنده در بین دو راهی قرار گرفته ام و دقیقا نمیدانم آیا این زندگی به سر انجام خواهد رسید یا خیر.از یک سودلم به حال خودم میسوزد در این وضعیت به سر میبرم از سویه دیگر به خاطر همسر که پس از این موضوعات خانواده ایشان و خانواده بنده”دخترخاله پسر خاله هستیم”با یکدیگر قطع رابطه کرده اند و حتی پدر و مادرم که در منزل آنها زندگی میکنم بارها روبه رو و در خلوت به من وهمسرم گفته اند که فقط به خاطر پسرمان همسر تورا قبول میکنیم.اکنون حتی همسر من با مادرم سلام علیک هم نمیکندلطفا دقیقتر و جامعتر پاسخ دهید ممنونتان میشوم

- - , .

مشاوره خانواده...
ما را در سایت مشاوره خانواده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mohavell بازدید : 167 تاريخ : جمعه 30 بهمن 1394 ساعت: 15:35

سلام،من حدود هفت ماه پیش با یه آقا آشنا شدم،همه چیز خوب پیش رفت و ما همدیگرو پسندیدیم،اما وقتی آقا با خونوادش در میان گذاشت،پدرشون به دلیل نا آشنا بودن و غریبه بودن ما مخالفت کردن و راضی نشدن که پا پیش بزارن، طبق گفته خود ایشون،به من علاقه دارن اما چون پدرشون مخالف هست و ایشون هم نمیخوان تو روی پدرشون بایستن دیگه درباره این موضوع نمیخوان با پدر مادرشون صحبت کنن،دو روز هست که با هم قطع ارتباط کردیم،اما من واقعا دلم میخواد که با هم ازدواج کنیم چون خیلی با هم متناسب و جور بودیم، احساس میکنم خیلی دپرس هستم و همش دوست دارم این ارتباط رو از سر بگیرم اما میترسم که بی فایده باشه و بیشتر وابسته بشم و بلاتکلیف
پیشاپیش از راهنماییتون تشکر میکنم

- - , .

مشاوره خانواده...
ما را در سایت مشاوره خانواده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mohavell بازدید : 154 تاريخ : پنجشنبه 29 بهمن 1394 ساعت: 23:06

باسلام من دختری هستم 31 ساله شاغل در یک شرکت خصوصی تیرماه امسال یکی از همکارام بهم پیشنهاد ازدواج داد منتها ایشون نظرشون این بود که قبل از خانواده ها خودمون آشنایی داشته باشیم ولی باین حال من خانوادم رو در جریان گذاشتم ایشون در ابتدا ازم درخواست کردن که برا آشنایی به محیطی بیرون از شرکت بریم ولی من قبول نکردم بصورت تلفنی و پیامکی باهم در ارتباط هستیم ولی ایشون الان اظهار دارن که یه مشکلی دارن ونمی تونن فعلا پا پیش بگذارن منم بهشون گفتم که هر وقت شرایطتون مناسب بود تشریف بیارین
حالا سوال من اینه ما حدود هشت ماهی هست که باهم در ارتباط هستیم و بیشتر بحثمون هم بحث کاری هست من حالا بلاتکلیف هستم که به این رابطه ادامه بدم یا نه در ضمن تاحدی هم باهاشون رودروایسی دارم وبه دلیل کمکهایی که بهم کردن نمی تونم تصمیم بگیرم که رابطه رو قطع کنم یا نه البته خیلی هم بهشون علاقه دارم ولی بخاطر بلاتکلیفی نمیتونم یه تصمیم درست و حسابی بگیرم در ضمن اینم عرض کنم که این آقا دوسال از من کوچکتر هستن و شرایط مالی تقریبا تاحدی بهتر از ما دارن چند بار هم بهشون تاکید کردم که من مخالف دوستی دختر و پسری هستم ولی ایشون میگن اگه من قصد دوستی داشتم با دخترای خیابونی دوست میشدم
حالا از شما خواهشمندم کمک کنین یه تصمیم مناسبی بگیرم
البته اینم بگم که این آقا همزمان با من ازیه همکار دیگه هم درخواست ازدواج کرده واین باعث شده که من بهشون یکم بدبین باشم که شاید سرکاری هست و هدفش فقط ارتباط با خانما و وقت گذرانی باشه
و اضافه کنم که دلیل بد بینی من بخاطر حرفهایی هست که اون همکارم که ازش خواستگاری کرده در موردش گفته هست اینکه به اون گفته ارتباط دوست دختر و پسری داشته باشن و اون خانم میگه که بخاطر اون شمارشو عوض کرده درحالی که تو واقعیت اون شماره ای عوض نکرده همونی هست که بود یه سری حرفا که این آقا آدم خوبی نیست واینجور چیزا
من و ایشون تو یک گروه مجازی هم هستیم که تو اون گروه چندتا خانم هستن که با ایشون خیلی گرم صحبت میکنن با اسم کوچیک صداش میکنن و بهش شوخی میکنن و این مسائل باعث میشه که من یکم بهش بدبین باشم البته ایشون هرکی باهاش صحبت میکنه و اینا بهم میگه که چی گفتن حتی راجع به مسائل کاری و شخصیش هم باهام مشورت میکنه جز به جز کارایی که میکنه و ماموریتهایی که میره بهم میگه
حالا من درخواستی که داشتم اینه که واقعا این بدبینی من به جا هست یا فقط یه نوع حسادت زنانه هست ؟ از طرفیم چون ایشون میگن فعلا مشکل دارن منم دیگه مسئله ازدواج رو پیش نمیکشم
من خیلی حساسم رو موضوع ایشون خصلتهای خوبی هم دارن اینکه کارین و اهل حلال و حرام هستن سعی میکنن همیشه به بقیه کمک کنن
ولی همونطور که عرض کردم نمیدونم حالا از روی حسادت زنانه یا حساسیت بیش از حد بخاطر این رفتارشون که با همه راحتن باعث شده بدبین باشم البته خودش که میگه من هیچ منظوری ندارم فقط برا وقت گذرانی تو شبکه مجازی هستم از اونجایی هم که خانوادشون تو این شهر نیستن و تنها زندگی میکنن میگه فقط برا گذران وقت اینکارو میکنم والا اگه من قصدم دوستی باشه خیابون پر از دخترایی که دوست دارن سربسرشون بگذاری
خواهشا کمکم کنین

- - , .

مشاوره خانواده...
ما را در سایت مشاوره خانواده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mohavell بازدید : 166 تاريخ : پنجشنبه 29 بهمن 1394 ساعت: 19:39

به نام خدا
سلام
پسری حدود بیست و هفت ساله هستم حدود دو سال پیش به پیشنهاد خانواده و علاقه خودم به خواستگاری دختری از آشنایان رفتیم .حدود بییت و یک سال سن ا . با توجه به اینکه من در خانواده فردی موجه با ظاهری مناسب و شغل دولتی و آزاد هستم و در دانشگاه های معتبر تحصیل کردم و به عنوان فردی باهوش شناخته میشم خانواده مقابل کاملا راضی بودند اما خود دختر اعلام مخالفت کردند.شایان ذکره که گاها از خانواده های دور و نزدیک خود خانواده به مادر من دخترشون رو پیشنهاد میدن . تااینکه حدود 5-6 ماه پیش در فضای مجازی با ایشان ارتباط برقرار کردم. خیلی صمیمی بودیم و در حال حاضر هم اینطور است. حتی به پیشنهاد ایشان ارتباط تلفنی هم داشتیم .چندین مرتبه خیلی راحت با توجه به اینکه نسبت فامیلی داریم از اتفاقات خانوادگی به هم تصاویر رد و بدل میکنیم . من از ایشان درخواستم را مطرح کردم ولی با صراحت رد کردند و گفتند تو پسر خوبی هستی میدونم ولی حالا من قصد ازدواج ندارم . ارتباط ادامه داشت بعد مدتی که واقعا صمیمی بودیم عکسهای خیلی خصوصی رو هم راحت در اختیار من می گذاشت درخواست مجدد کردم ولی باز هم قبول نکردن من فکر کردم شاید بحث ناز کردن باشه ولی چندی پیش به من گفت که فکر میکنه به یکی از همکلاسیهای خود علاقمند شده . گفتم از کی که گفت یکی دو هفته پرسیدم چرا این موضوع رو به من میگی که گفت فقط به تو اعتماد دارم. مطمئن هستم از قبل با کسی ارتباط نداشته به این شکل و حتی با این آقایی که علاقمند شده هم ارتباطی ندارد. فقط در حد همکلاسی. به طور موازی با من هم با کسی به این شکل ارتباط نداره کاملا مشخصه این موضوع . با من ارتباط دیداری کم داشته (قبل از موضوع خواستگاری دو بار .)درخواست کردم ازتباط دیداری ولی رد میکنن البته اوایل یکی دو بار به طور ضمنی قبول کرده بودن
من واقعا گیج و سردرگم شدم با توجه به اینکه من علاقمند هستم به ایشان و حتی رسما هم اقدام کردم و در حال حاضر هم خیلی صمیمی هست با من و اعتماد کامل داره چطور وقتی بحث ازدواج پیش میاد راحت میگه که احساسی بین ما نیست؟
من باید چه کار کنم ؟
دلیل قبول نکردن رو هم پرسیدم که گفته من سه چهار سال دیگه نمیخوام ازدواج کنم من قبول کردم این موضوعو البته فکر میکنم بهانه است چون همین حرف خودشو گاها به شوخی رد میکنه که من حالا یه چیزی گفتم
خواهش میکنم کمکم کنید
تشکر از شما

- - , .

مشاوره خانواده...
ما را در سایت مشاوره خانواده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mohavell بازدید : 167 تاريخ : پنجشنبه 29 بهمن 1394 ساعت: 18:03

سلام.من مرد جوانی هستم 26 ساله .مجرد.مدت طولانی عادت در تماشای تصاویر بد داشتم.و دراین بین مشکلات خود ارضایی غیر مستقیم داشتم.مدتی است که ترک کرده ام.اما شب ها گاهی اوقات به صورت غیرارادی ودر زمانی بین خواب و بیداری شروع به اعمال ناشایستی با خودم می کنم.نمی دانم چه کنم لطفا راهنمایی کنید.

- - , .

مشاوره خانواده...
ما را در سایت مشاوره خانواده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mohavell بازدید : 160 تاريخ : پنجشنبه 29 بهمن 1394 ساعت: 18:03

باسلام من متاهل هستم 30 سالمه دوتا پسر هم دارم و ساله 87 ازدواج کردم کلا با خانمم مشکلی ندارم خیلی هم دوستش دارم و علاقه من نسبت بهش کم نشده ولی این وسط من از همان اول از خواهر زنم خوشم میامد اون از خانم من کوچیکتره.اینجوری بگم که طولانی هم نباشه من هر کاری کردم نتونستم فراموشش کنم و الانه ازدواج کرده و یه بچه هم داره و رابطه خانوادگیمونم خوبه.ولی این وسط من دوستش دارم نمی تونم فراموشش کنم .تا حالا چندبار خواستم بهش بگم ولی نتونستم چون از منطقم دوره من فقط می خوام که احساسمو بگم و اصلا منظور بدی نسبت بهش ندارم رابطه ای نمی خوام باهاش داشته باشم فقط حرف دلمو بزنم چون وقتی با من حرف میزنه یا جایی هستیم من چقدر احساس راحتی و ارامش پیدا میکنم این فقط یکی از حسام نسبت بهشه ب هرحال من نمیدونم باید چیکار کنم و چجوری حرفمو بزنم که بعدش برای هردمون مشکل نشه . میدونم اگه حرفمو نزنم بازم زجر میکشم.و ایا راهی هست که حرفمو نزنم و زجر نکشم. لطفا راهنمایم کنید

- - , .

مشاوره خانواده...
ما را در سایت مشاوره خانواده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mohavell بازدید : 165 تاريخ : پنجشنبه 29 بهمن 1394 ساعت: 18:03

باسلام من متاهل هستم 30 سالمه دوتا پسر هم دارم و ساله 87 ازدواج کردم کلا با خانمم مشکلی ندارم خیلی هم دوستش دارم و علاقه من نسبت بهش کم نشده ولی این وسط من از همان اول از خواهر زنم خوشم میامد اون از خانم من کوچیکتره.اینجوری بگم که طولانی هم نباشه من هر کاری کردم نتونستم فراموشش کنم و الانه ازدواج کرده و یه بچه هم داره و رابطه خانوادگیمونم خوبه.ولی این وسط من دوستش دارم نمی تونم فراموشش کنم .تا حالا چندبار خواستم بهش بگم ولی نتونستم چون از منطقم دوره من فقط می خوام که احساسمو بگم و اصلا منظور بدی نسبت بهش ندارم رابطه ای نمی خوام باهاش داشته باشم فقط حرف دلمو بزنم چون وقتی با من حرف میزنه یا جایی هستیم من چقدر احساس راحتی و ارامش پیدا میکنم این فقط یکی از حسام نسبت بهشه ب هرحال من نمیدونم باید چیکار کنم و چجوری حرفمو بزنم که بعدش برای هردمون مشکل نشه . میدونم اگه حرفمو نزنم بازم زجر میکشم.و ایا راهی هست که حرفمو نزنم و زجر نکشم. لطفا راهنمایم کنید

- - , .

مشاوره خانواده...
ما را در سایت مشاوره خانواده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mohavell بازدید : 149 تاريخ : پنجشنبه 29 بهمن 1394 ساعت: 4:46

سلام.من مرد جوانی هستم 26 ساله .مجرد.مدت طولانی عادت در تماشای تصاویر بد داشتم.و دراین بین مشکلات خود ارضایی غیر مستقیم داشتم.مدتی است که ترک کرده ام.اما شب ها گاهی اوقات به صورت غیرارادی ودر زمانی بین خواب و بیداری شروع به اعمال ناشایستی با خودم می کنم.نمی دانم چه کنم لطفا راهنمایی کنید.

- - , .

مشاوره خانواده...
ما را در سایت مشاوره خانواده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mohavell بازدید : 167 تاريخ : چهارشنبه 28 بهمن 1394 ساعت: 19:28

به نام خدا
سلام
پسری حدود بیست و هفت ساله هستم حدود دو سال پیش به پیشنهاد خانواده و علاقه خودم به خواستگاری دختری از آشنایان رفتیم .حدود بییت و یک سال سن ا . با توجه به اینکه من در خانواده فردی موجه با ظاهری مناسب و شغل دولتی و آزاد هستم و در دانشگاه های معتبر تحصیل کردم و به عنوان فردی باهوش شناخته میشم خانواده مقابل کاملا راضی بودند اما خود دختر اعلام مخالفت کردند.شایان ذکره که گاها از خانواده های دور و نزدیک خود خانواده به مادر من دخترشون رو پیشنهاد میدن . تااینکه حدود 5-6 ماه پیش در فضای مجازی با ایشان ارتباط برقرار کردم. خیلی صمیمی بودیم و در حال حاضر هم اینطور است. حتی به پیشنهاد ایشان ارتباط تلفنی هم داشتیم .چندین مرتبه خیلی راحت با توجه به اینکه نسبت فامیلی داریم از اتفاقات خانوادگی به هم تصاویر رد و بدل میکنیم . من از ایشان درخواستم را مطرح کردم ولی با صراحت رد کردند و گفتند تو پسر خوبی هستی میدونم ولی حالا من قصد ازدواج ندارم . ارتباط ادامه داشت بعد مدتی که واقعا صمیمی بودیم عکسهای خیلی خصوصی رو هم راحت در اختیار من می گذاشت درخواست مجدد کردم ولی باز هم قبول نکردن من فکر کردم شاید بحث ناز کردن باشه ولی چندی پیش به من گفت که فکر میکنه به یکی از همکلاسیهای خود علاقمند شده . گفتم از کی که گفت یکی دو هفته پرسیدم چرا این موضوع رو به من میگی که گفت فقط به تو اعتماد دارم. مطمئن هستم از قبل با کسی ارتباط نداشته به این شکل و حتی با این آقایی که علاقمند شده هم ارتباطی ندارد. فقط در حد همکلاسی. به طور موازی با من هم با کسی به این شکل ارتباط نداره کاملا مشخصه این موضوع . با من ارتباط دیداری کم داشته (قبل از موضوع خواستگاری دو بار .)درخواست کردم ازتباط دیداری ولی رد میکنن البته اوایل یکی دو بار به طور ضمنی قبول کرده بودن
من واقعا گیج و سردرگم شدم با توجه به اینکه من علاقمند هستم به ایشان و حتی رسما هم اقدام کردم و در حال حاضر هم خیلی صمیمی هست با من و اعتماد کامل داره چطور وقتی بحث ازدواج پیش میاد راحت میگه که احساسی بین ما نیست؟
من باید چه کار کنم ؟
دلیل قبول نکردن رو هم پرسیدم که گفته من سه چهار سال دیگه نمیخوام ازدواج کنم من قبول کردم این موضوعو البته فکر میکنم بهانه است چون همین حرف خودشو گاها به شوخی رد میکنه که من حالا یه چیزی گفتم
خواهش میکنم کمکم کنید
تشکر از شما

- - , .

مشاوره خانواده...
ما را در سایت مشاوره خانواده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mohavell بازدید : 165 تاريخ : چهارشنبه 28 بهمن 1394 ساعت: 18:14

باسلام من دختری هستم 31 ساله شاغل در یک شرکت خصوصی تیرماه امسال یکی از همکارام بهم پیشنهاد ازدواج داد منتها ایشون نظرشون این بود که قبل از خانواده ها خودمون آشنایی داشته باشیم ولی باین حال من خانوادم رو در جریان گذاشتم ایشون در ابتدا ازم درخواست کردن که برا آشنایی به محیطی بیرون از شرکت بریم ولی من قبول نکردم بصورت تلفنی و پیامکی باهم در ارتباط هستیم ولی ایشون الان اظهار دارن که یه مشکلی دارن ونمی تونن فعلا پا پیش بگذارن منم بهشون گفتم که هر وقت شرایطتون مناسب بود تشریف بیارین
حالا سوال من اینه ما حدود هشت ماهی هست که باهم در ارتباط هستیم و بیشتر بحثمون هم بحث کاری هست من حالا بلاتکلیف هستم که به این رابطه ادامه بدم یا نه در ضمن تاحدی هم باهاشون رودروایسی دارم وبه دلیل کمکهایی که بهم کردن نمی تونم تصمیم بگیرم که رابطه رو قطع کنم یا نه البته خیلی هم بهشون علاقه دارم ولی بخاطر بلاتکلیفی نمیتونم یه تصمیم درست و حسابی بگیرم در ضمن اینم عرض کنم که این آقا دوسال از من کوچکتر هستن و شرایط مالی تقریبا تاحدی بهتر از ما دارن چند بار هم بهشون تاکید کردم که من مخالف دوستی دختر و پسری هستم ولی ایشون میگن اگه من قصد دوستی داشتم با دخترای خیابونی دوست میشدم
حالا از شما خواهشمندم کمک کنین یه تصمیم مناسبی بگیرم
البته اینم بگم که این آقا همزمان با من ازیه همکار دیگه هم درخواست ازدواج کرده واین باعث شده که من بهشون یکم بدبین باشم که شاید سرکاری هست و هدفش فقط ارتباط با خانما و وقت گذرانی باشه
و اضافه کنم که دلیل بد بینی من بخاطر حرفهایی هست که اون همکارم که ازش خواستگاری کرده در موردش گفته هست اینکه به اون گفته ارتباط دوست دختر و پسری داشته باشن و اون خانم میگه که بخاطر اون شمارشو عوض کرده درحالی که تو واقعیت اون شماره ای عوض نکرده همونی هست که بود یه سری حرفا که این آقا آدم خوبی نیست واینجور چیزا
من و ایشون تو یک گروه مجازی هم هستیم که تو اون گروه چندتا خانم هستن که با ایشون خیلی گرم صحبت میکنن با اسم کوچیک صداش میکنن و بهش شوخی میکنن و این مسائل باعث میشه که من یکم بهش بدبین باشم البته ایشون هرکی باهاش صحبت میکنه و اینا بهم میگه که چی گفتن حتی راجع به مسائل کاری و شخصیش هم باهام مشورت میکنه جز به جز کارایی که میکنه و ماموریتهایی که میره بهم میگه
حالا من درخواستی که داشتم اینه که واقعا این بدبینی من به جا هست یا فقط یه نوع حسادت زنانه هست ؟ از طرفیم چون ایشون میگن فعلا مشکل دارن منم دیگه مسئله ازدواج رو پیش نمیکشم
من خیلی حساسم رو موضوع ایشون خصلتهای خوبی هم دارن اینکه کارین و اهل حلال و حرام هستن سعی میکنن همیشه به بقیه کمک کنن
ولی همونطور که عرض کردم نمیدونم حالا از روی حسادت زنانه یا حساسیت بیش از حد بخاطر این رفتارشون که با همه راحتن باعث شده بدبین باشم البته خودش که میگه من هیچ منظوری ندارم فقط برا وقت گذرانی تو شبکه مجازی هستم از اونجایی هم که خانوادشون تو این شهر نیستن و تنها زندگی میکنن میگه فقط برا گذران وقت اینکارو میکنم والا اگه من قصدم دوستی باشه خیابون پر از دخترایی که دوست دارن سربسرشون بگذاری
خواهشا کمکم کنین

- - , .

مشاوره خانواده...
ما را در سایت مشاوره خانواده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mohavell بازدید : 174 تاريخ : چهارشنبه 28 بهمن 1394 ساعت: 6:07

با سلام.من و همسرم حدود 2 سال هست که ازدواج کردیم.من زن بسیار گرم مزاجی هستم و خودم بیشتر خواهان رابطه جنسی هستم تا همسرم.یک مدت به خاطر کم بودن رابطه جنسی با همسرم بحث داشتم تغییر آنچنانی دیده نشد.اما به تازگی متوجه شدم ایشون خودارضایی می کنند هرچند خودش انکار میکرد اما من مطئن هستم.به شدت حالم بد شده و نمی دونم باید چیکار کنم.اگر میشه منو راهنمایی کنید.

- - , .

مشاوره خانواده...
ما را در سایت مشاوره خانواده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mohavell بازدید : 183 تاريخ : سه شنبه 27 بهمن 1394 ساعت: 21:33

سلام
پسری 2 ساله دارم که از 15 ماهگی به بعد شروع به زدن و گازگرفتن بچه ها مخصوصا کودکانی کوچکتر از خود کرد.من روش هایی مثل کم توجهی دعوا کردن گذاشتن در اتاق برای دقایقی را امتحان کردم اما متاسفانه جوابی نگرفتم.
آیا لازم به مشاوره حضوری است؟یا اینکه این حرکات مختص این سن است.
باتشکر

- - , .

مشاوره خانواده...
ما را در سایت مشاوره خانواده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mohavell بازدید : 178 تاريخ : سه شنبه 27 بهمن 1394 ساعت: 16:45

با سلام خلاصه بگویم :جوانی هستم 27 ساله شخصی را در دوران مجردی دوست داشتم اما خانواده ام قبول به خواستگاری کردن برای من نرفتند با اصرار پدرم به خواستگاری دختر خاله ام که 2 سال از من بزرگتر است رفتم آنها هم جواب مثبت دادند. 3 ماه از عقد ما نگذشته بود که اختلافات شروع شد و کار به مشاوره رسید ولی نتیجه ای نداشت خانواده ها قهر کرده و به فحاشی کردن به یکدیگر پرداختند اوضاع وخیم شد ولی ما به ازدواج رسیدیم پس از ازدواج من در منزل پدری زندگی میکنم آنجا با همسرم به مشکل خوردیم حتی برادر ایشان به کتک زدن بنده اقدام نمود چون بنده خواهر ایشان را به خاطر رفتارها کتک میزدم.بعد از آن همسرم 3-4 ماه ترک منزل کرده و به خانه پدری رفت.پساز از آن من ناراحت بودم واو را برای زندگی قبول نمیکردم اما اکنون به سر زندگی اش باز گشته ولی اکنون نیز سر مسایل گذشته و حتی ریز ودرشت درگیر هستیم نمیدانم چه کنم راهنمایی بفرمایید.

- - , .

مشاوره خانواده...
ما را در سایت مشاوره خانواده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mohavell بازدید : 185 تاريخ : سه شنبه 27 بهمن 1394 ساعت: 15:05

با سلام من دانشجو زرنگی هستم و درس خون که دو ترم پیش یک استاد اقا منو به دلایل نا معلومی انداخت من 4 بار به دانشگاه رفته و هر 4 بار هم استاد مربوطه جواب تکراری رو میداد که تو اشتباه نوشتی و من مطابق کتاب تصحیح میکنم و از این حرف ها که ترم پیش من همون درس سنگین رو به همون اندازه مطالعه قبلی اما با استادی با اخلاقتر برداشتم و 18.25 شدم همون درس رو که من مطمین بودم که در بار اول هم من همین نمره می گرفتم . از اون لحظه تا الان تمام فکر من مشغول همین مساله هست که من به چه دلیل افتادم من به همه اساتید با احترام برخورد میکنم و وی منو به دلیل بی احترامی یا غیبت ننداخته فکر منو مشغول کرده.هم اکنون که در ترم جدید هم متاسفانه یک درس سنگینی دوباره با همین استاد ارایه شده که من به اجبار این درس رو برداشتم مشکل من اینه که انقدر از وی متنفر شده ام که تحمل کلاس او برایم خیلی دشوار شده و اصلا نمیتونم در کلاس وی بشینم و یک استرس فکری هم دارم اینه که همش فکر می کنم که نکنه دوباره منو به دلایل نامعلومی مانند دو ترم پیش بیندارد. خواهشمندم اگر راهکاری بلدید به من بگید که این حس تنفر و نگرانی من حل بشود. من اصلا ادم مغروری نیستم و همش سعی دارم که این حس بد رو از خودم دور کنم اما نمیتونم. تو رو خدا کمک کنید.

- - , .

مشاوره خانواده...
ما را در سایت مشاوره خانواده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mohavell بازدید : 184 تاريخ : سه شنبه 27 بهمن 1394 ساعت: 15:05